آموزش مدارس و فضای مجازی

سناد-شاد-رایانه-

سناد-شاد-رایانه-

آموزش مدارس و فضای مجازی

روش استفاده از سناد و دانا و شاد(شبکه اجتماعی دانش آموزان

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

راهی به رهایی از کلیشه های مدرسه

پنجشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۲۴ ب.ظ
"کانون" الگوی بومی مدرسه
برای "محیط یادگیری بدونِ شوق و محیط اضطراب‌آور" نام‌هایی همچون زندان، قفس، اردوگاه و مانند این ها را باید برگزید نه مدرسه.

  مرتضی نظری*

چرا زیر بام بزرگ یک وزارتخانه دو هوا وجود دارد؟ چرا دانش آموزان در مدرسه به کسالت دچار می شوند و در کتابخانه های کانون پرورش فکری با اشتیاق حاضر می شوند؟

چرا همزمان در نظام آموزش رسمی و مدرسه ای، با مسأله کاهش انگیزه و شوقِ یادگیری دانش آموزان مواجه‌ایم ولی در بخش کمی غیررسمی‌ترِ آن یعنی در کانون پرورش فکری، شاهد شوق و انگیزه همان بچه ها برای یاددهی و یادگیری هستیم؟

چرا همان کودکان و نوجوانانی که در کتابخانه‌ها و مراکز کانون با شوق و هیاهو و علاقه در بیش از چهل برنامه و فعالیت ادبی، هنری، فرهنگی، علمی و مهارتی شرکت می‌کنند اما در مدرسه عموماً دچار کسالت‌اند و برای زنگ آخر و خروج [=فرار] از مدرسه لحظه شماری می کنند؟

راهی به رهایی از کلیشه های مدرسه

پای تفاوت شگفتی در میان است: 
چگونه می‌شود در یک اقلیم و زبان مشترک و اتفاقا با شرایط نابرابر مدرسه و کانون، اما دو نتیجه بسیار متفاوت مشاهده شود؟

به باور من که در بیست و دومین سال کار در دستگاه تعلیم و تربیت، اکنون پنج ماه است که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان تهران را تجربه می کنم، پاسخ این پرسش به نوع رابطه مربی با بچه‌ها بر می‌گردد: "رابطه‌ای مؤثر و مبتنی بر ذائقه و ذوق مخاطبان و پرهیز از آموزش مستقیم " ؛ رابطه ای که محیط کتابخانه‌های کانون پرورش فکری را سرشار از میل به مشارکت و کاهش رقابت می‌سازد.

مشارکت در فعالیت‌های انتخابی و دوست داشتنی، نه اجباری امری نادیده‌گرفته‌شده است که نظام رسمی آموزشی و مدارس ما از آن رنج می برد.

 "آموزش و پرورش" به دلیل ظرایف پیچیده و جنبه انسانی‌اش چندان قاعده‌پذیر نیست اما می‌‌توان گفت برای "محیط یادگیری بدونِ شوق و محیط اضطراب‌آور" نام‌هایی همچون زندان، قفس، اردوگاه و مانند این ها را باید برگزید نه مدرسه.

راهی به رهایی از کلیشه های مدرسه

 پس از انتشار کتاب «مرگِ مدرسه؟» که گردآوری دیدگاه‌ها و گفتارهای انتقادی در حوزه آموزش و پرورش بود، پرسش مشترکی برای خوانندگان و مخاطبان مطرح شده‌است: 
بالاخره راه جایگزین چیست؟ و حالا با این نقدها بر نظام مدرسه‌ای چه باید کرد؟ 

به عنوان یک پیشنهاد، تجربه و مشاهده در بیست و دومین سال کار در حوزه های مختلف آموزش و پرورش و نه از سر تبلیغ یا نگاهی سوگیرانه نسبت به محل کار اکنونم -کانون- و نه برای نتیجه‌گیری نهایی و نه با ادعای دستیابی به نسخه ای شفابخش، به این پرسشِ علاقمندان، فعالان و پژوهشگران، چنین پاسخ می‌دهم:

مطالعه میدانی و مقایسه‌ای روی آنچه در کتابخانه‌های کانون پرورش فکری در جریان است - با همه ابعادش از جمله حقوق پایین و شرایط بی‌ثبات مربیانش گرفته (حدود دو سوم پرسنل، قراردادی اند) - می تواند یک تجربه بومی موفق در کشور ما برای بهسازی مدرسه باشد.

برای نجات و نوسازی مدرسه در کنار ضرورت آگاهی از آنچه در نظام‌های آموزشی موفق جهان می‌گذرد، توجه به ظرفیت‌های بومی و ایرانی را همچنان یک گزینه پررنگ می‌دانم. 

راهی به رهایی از کلیشه های مدرسه

امیدوارم از رهگذر این جریان تأملی و سنجشگرانه، راهی به رهایی از کلیشه های کشنده و ملال آور مدرسه و تغییر در وضعیت کنونی آن حاصل شود.

*مدیرکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان تهران

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۸/۰۵/۰۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی